دل خوش بودم. به اطراف که نگاه می کردم، ماشین می دیدم، دوچرخه می دیدم، حتی فرغون می دیدم. من هم آرزو می کردم یک فرغون داشته باشم تا سوارش شوم و کسی مرا براند و کیف کنم. لاستیک ها و دوچرخه ها را پیدا می کردیم با یک چوب که از درخت می کندیم… ادامه خواندن فقر و آزادی
برچسب: زیبا
پیره مرد و دختر ؛ قشنگترین دختری که من دیدم
پابرهنه و هُنر برای خودِ هُنر
نگاه مونائیزا، نه! – نگاه آرمان