عمر

عمر؛ بله نامش عمر است، 56 سال دارد.

وقتی نوجوان بود جنگ شروع شد، کومله‌ها و عراقی‌ها یورش را آغاز کردند، خانه و کاشانه‌شان را گرفتند و خراب کردند. عضو سپاه شد و با دشمن می‌جنگید، شهید همت آموزشش داده بود، زمانی که هنوز سپاه و نیروهای مسلح سامان نگرفته بودند، کارهای اطلاعاتی انجام می‌داد. در شرایطی که بسیاری از اطلاعاتی‌ها آمار غلط به فرماندهان می‌دادند، او امین بود. شهید کاظمی درباره او گفته بود: «امین است و به حرف‌هایش باور دارم». همین راستی او را از میان بسیار متمایز کرده بود. اما جنگ، چشم‌هایش را گرفت؛ 29 اسفند 61، هنوز اوایل جنگ بود که گلوله‌ای به پیشانی‌اش خورد، یک‌چشمش را کامل از دست داد، چشم دیگرش را هم می‌خواستند تخلیه کنند، هم‌رزمش به دکتر گفت: «یک‌چشم من را دربیاورید، بر چشم او بگذارید تا لااقل نابینا نشود». صحبت عجیب هم رزمش که عمقِ ایمان و گذشت را نشان می‌داد، در پزشکان مؤثر واقع‌شده و چشمانش را در آلمان عمل کردند تا چشم دیگرش تنها 10% بینایی داشته باشد؛ 35 سال با همین تک چشم که آن‌هم فقط 10% بینایی دارد زندگی کرده است. جنگ که تمام شد، در شهر مرزی نوسود، نزدیکی پاوه برای خودشان خانه ساختند، تمام بخش‌های خانه را با دست‌های خودش ساخت. چهار فرزند دارد، هر چهارتا در دانشگاه‌های معتبر تا مدارک بالا را پیمودند. مزد تمام زحمات او برای کشور و خانواده‌اش این بوده است که بنیاد شهید او را به‌عنوان جانباز نمی‌پذیرد. او و بسیاری از هم‌رزمانش برای وطن و انقلاب رفتند و جنگیدند، بسیاری از آن‌ها نه‌تنها نتیجه زحماتشان را نگرفتند، بلکه در عوض عده‌ای که در جبهه عراق و کومله بودند، ده‌ها برابر او و هم‌رزمانش سود کردند. بعد از جنگ مشکلات منطقه و عمر آنقدر گوناگون و زیاد بود که گفتن آنها را صلاح نمی دانم، همینقدر میگویم که حتی هزینه ای برای خرید لباس نداشتند و لباس شیمیایی شده کودکِ عراقی را گرفتند و بر تن دختر دو ساله شان کردند! یا در یک چهار دیواری 15 متری، که سقف و درب نداشت 6 ماه ماندند! دیگر نگویم که در این چهار دیواری بر آنان چه گذشت! اما 30 سال محرومیت از امتیازات جانبازی خللی در اراده او و همسرش به وجود نیاورد؛ حال آیا جفایی که در حقوق و امتیاز به آنان می شود ظلم نیست؟ اگر ظلم نیست پس چیست؟
به روستاهای مرزی بروید، با مردم صحبت کنید در قبال جفایی که در حقشان می‌شود، شگفت‌زده می‌شوید. تعجب می‌کنم که چرا دولت و نظام امتیازی برای مرزنشینان و فرزندان اینان قائل نمی‌شوند تا به‌جای کول بری، شغل‌های مجاز و مناسب دیگری داشته باشند؟ عمر می‌گوید که شهید کاظمی در اوایل جنگ رو به مردم گفت: «اجازه بدهید جوان‌هایتان ادامه تحصیل بدهند، شما چه کرد باشید، چه عرب، چه شیعه باشید و چه سنی، جوان‌های شما احتیاج به ادامه تحصیل‌دارند.» بعد از جنگ آنگونه که شایسته است به صحبت شهید کاظمی بها نداند، کول بری و محرومیت، از اصلی ترین موانع تحصیل است. این ‌موانع و کاستی‌ها، روحیه گذشت را کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌کند، وقتی روحیه گذشت از بین می رود، مردم بین خودشان و نظام فاصله می بینند. چرا عمر و امثال عمر که دلشان برای کشور و منطقه شان می سوخت، را می رانیم؟

4 دیدگاه

  1. با سلام و درود ؛
    شمایان آگاه­ترید که پنهان داشتن حقی به بزرگی «طلب غرامت جنگی ایران از عراق» امکان­ پذیر نبوده است مگر با دریافت حق ­السکوت از مافیای مارکسیسم روسیه که قیمومیت و حتی مالکیت عراق را نیز از آن خود می­ داند و ملت­ های خاورمیانه را به بردگی گرفته و شتابان در حال بلعیدن آسیاست .
    در روزگاری سیاه که در چنگال سرخ شوروی جدید گرفتاریم و گردانندگان هیچ توجهی به مطالبات حقوقی قربانیان هشت سال تجاوز عراق ندارند ، این تشکل مصمم است غرامت جنگی ایران و حق بازماندگان جنگ تحمیلی را در مجامع جهانی مطرح و پیگیری کند .
    فایل پی.دی.اف فرمت دادخواهی بین­ المللی ، به پیوست ارائه شده است . در این راه دشوار ، اهالی اندیشه و قلم و بشردوستان و مجامع جهانی را به پشتیبانی فرامی­ خوانیم . از یاری شما سپاسگزاریم .

    سازمان بازماندگان جنگ

  2. عکسی دیدم از جانبازی مسیحی که قطع نخاع شده بود و حتی در کمیته امداد هم نپذیرفته بودندش!

    میگن خدا عادل هست ولی نه با تعریف ما.
    گاهی از این که خدا صفات ما بندگان رو داشته باشه وحشت برم میداره!

  3. با این همه ظلمی که در حق مردم مخصوصا مرز نشینان صورت می گیرد نمی پانم آیا هنوز کسی مانده تا برای تمامیت ارضی کشور بجنگد . گرچه اینها همه اش شعار است وقتی خودشان دودستی کشور را تقدیم کرده‌اند

  4. بنام خدا
    من برادر کوچک کاک عمر هستم علی نگارنده بسیار مختصر از وضعیت این انسان مظلوم بیان نموده اند عمر وزندگیش فدای رقابت های ناسالم انتخابات در اورامانات شدن و مدیران وقت بنیاد جانبازان شهرستان ‍اوه فقط بخاطر اینکه عمر انسانی حق گو بود ومخالف کاسانی بود که نان به نرخ روز می خورند ‍‍اااینگونه تحت فشار زندگی قرار گرفت

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *