خانه قدیمی ما

از دار دنیا، از میراث اجدادی ، فقط همان یک قلعه، یا یک خانه قدیمی را داشتیم. هر سال چندین بار به شوق اینکه خانه اجدادی مان آنجاست و قبور خاندانمان نیز، به این روستا می رفتیم. دیدنش برای من سراسر شوق بود. با این که جنگل ها خشک شده بودند و حتی بسیاری از… ادامه خواندن خانه قدیمی ما

لحظه لحظه تا فرار از مدرسه

  لحظه لحظه تا فرار از مدرسه عنوان مطلب را از کتاب “فرار از مدرسه” اثر “عبدالحسین زرین کوب” که درباره شرح حال “امام محمد غزالی” است گرفته ام. *** دوران راهنمایی هم گذشت، و من در مدرسه ای به نام : “دکتر علی شریعتی” ثبت نام کردم، گویی به آزادی بیشتری دست یافته بودم… ادامه خواندن لحظه لحظه تا فرار از مدرسه