سال ها پیش، – شاید حدود بیست سال پیش، – زمانی که تنها چهار سال داشتم، ماجرای عشقی اتفاق افتاد که اگر چه سرانجام خوشی نداشت اما شروعش خوش بود؛ از داستانش میتوان رمانی نوشت، خاطرهها گفت و چرا نباید برای آن ترانهای خواند؟ مادرم سه خواهر داشت، فاطمه از همه زیباتر بود، قدی بلند… ادامه خواندن فاطمه، فاطمه است.