16th ژوئن، 2010
دل خوش بودم. به اطراف که نگاه می کردم، ماشین می دیدم، دوچرخه می دیدم، حتی فرغون می دیدم. من هم آرزو می کردم یک فرغون داشته باشم تا سوارش […]
16th ژوئن، 2010
دل خوش بودم. به اطراف که نگاه می کردم، ماشین می دیدم، دوچرخه می دیدم، حتی فرغون می دیدم. من هم آرزو می کردم یک فرغون داشته باشم تا سوارش […]
16th ژوئن، 2010
این متن با بی پروایی نوشته شده است و بسی مایه حیرت و تاثر است . *** اکنون به درستی می دانم او بسیار زیرک بود، زیرکتر از فرزین ! […]
31st ژانویه، 2010
یادم است با پری دریایی، سر قبر عمویم، کنار قبر داماد بودیم . خون دماغ های پی در پی او که حاصل بیماریش بد ، سخت آزارش میداد ! کنار […] |